به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، نمازجمعه این هفته هامبورگ مقارن با روز سوم اکتبر بود. سوم اکتبر، روز اتحاد آلمان شرقی و غربی، روز تعطیل رسمی در آلمان می باشد، در سال 1997 میلادی با پیشنهاد شورای عالی مسلمانان آلمان «روز درهای باز مساجد» نامگذاری شده است. در این روز مسلمانان آلمان که تعداد آنان بیش از شش میلیون نفر تخمین زده می شود، تلاش میکنند تا اصول و ارزشهای والای اسلامی را به مردم و جامعه آلمان معرفی نمایند
از آنجاکه در هفته گذشته ، تبلیغات گستردهای در سطح شهر از طریق رسانه های عمومی همچون رادیو و تلویزیون صورت گرفته بود؛ در مراسم امسال روز درهای باز مسجد امام علی علیه السلام هامبورگ عده زیادی از مردم آلمان که تعداد آنان حدود 5000 نفر برآورد می شود، از ساعت 10 صبح تا 6 بعدازظهر، از فضای زیبای مسجد امام علی(ع) و ساختمان آکادمی و کتابخانه آن ، دیدن نموده و با فرهنگ و تمدن اسلامی از نزدیک آشنا شدند.
* ادامه سلسله مباحث حقوق بشر در اسلام
موضوع خطبه های نماز جمعه امروز نیز ادامه بحث حقوق بشر در اسلام بود که با استقبال بسیار خوب مردم و بازدید کنندگان مواجه شد.
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در خطبه های این هفته نماز جمعه گفت:
برای اینکه تصویر دقیقی از "حقوق بشر از دیدگاه اسلام" ارائه شود باید قبل از هر چیز تعریف درستی از "انسان" داشته باشیم. از این رو باید به شکل گذرا اشاره شود که انسانشناسی در اسلام، ارتباط تنگاتنگی با توحید، نبوت، معاد، مسائل اخلاقی و احکام اجتماعی دارد.
در آموزه های اسلام انسان به عنوان یک وجود محوری در نظام هستی تعریف شده و لذا پیش از آفرینش او هر آنچه مورد نیاز او بوده است برای وی آفریده شده است: « و جعل لکم الارض فراشا و السماء بناء »[1]؛ آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد.
و بزرگترین امانت الهی به او عرضه شد و او قابلیت حمل آنرا داشت. « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا »[2]؛ ما امانت الهي را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ امّا انسان آن را بر دوش كشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد)!
و او لایق آموختن حکمت و معرفت و علم الهی شد؛ « وعلّم آدم الاسماء کلها»[3]؛ سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت.
و شایسته تعظیم و تکریم و تمجید همۀ موجودات حتّی فرشتگان الهی گشت: « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»[4]؛ و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند؛ جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.
و از میان این انسانها خلیفة الله به وجود آمد و نخستین انسان یعنی حضرت آدم، خلیفه الله بوده است و شایسته آن شد که مظهر اسماء و صفات خداوند گشت اشاره شده است: « وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ »[5] در زمین نشانههای بسیار برای اهل یقین وجود دارد و نیز در خود شما، آیا نمیبینید؟
و در آیه دیگر آمده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»[6] ما آیات خود را در آفاق و انفس به آنان نشان میدهیم تا آشکار شود که او حقّ است، آیا پروردگارت کفایت نمیکند که بر هر چیزی گواه است؟
و نیز در آیه دیگر آمده است: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ »[7] ای اهل ایمان، مراقب خود باشید که اگر همۀ عالَم گمراه شوند و شما به هدایت باشید، زیانی به شما نخواهد رسید.
* معرفت انسان راهی برای معرفت خداست
از مجموع بسیاری از آیات و روایات استفاده میشود که معرفت انسان راهی برای معرفت خداست؛ چه اینکه نسیان نفس و غفلت، از شئون آن، ملازم یا فراموش کردن خدا شمرده شده است : «نسو الله فانساهم انفسهم »[8] خدا را فراموش کردند و خدا نفوس خودشان را از یادشان بردند.
در میان همین انسان، شخصیتهای بزرگی بودند که به مقام نبوت و رسالت و امامت رسیدند و به سمت الگو و اسوه راه پیدا کردند آنان معلمان و پاکان و برگزیدگانی بودند که از نظر علمی و معنوی جایگاه بسیار بالائی پیدا کردند. و همین انسان به واسطه حقیقتش جایگاه ابدی و همیشگی در معاد و آخرت برای او تعریف شده و درک این حقیقت با پذیرش واقعیتی به نام روح در انسان است از این رو در بررسی حقوق انسان باید به همۀ عوالم وجودی انسان توجّه نمود تا تعریف دقیقی از حقوق بشر به دست آورد.
توجّه به بُعد اخلاقی و معنوی انسان و نیز احکام اجتماعی او در شناخت انسان بسیار کمک خواهد کرد تا با مجموعۀ این شناختها نیازها و انواع روابط او به درستی شناخته میشود چه اینکه انواع حقوقی که دربارۀ او پدید میآید با واقعیّت وجودیاش به دست میآید. پس بحث از حقوق شناسی انسانی، پس از تعریف و تبیین از حقیقت انسانی ممکن خواهد بود؛ و بسیار روشن است گرچه انسان از بدن طبیعی و روح فراطبیعی ترکیب و تألیف یافته ولی در این حقیقت مرکّب، اصالت با روح مجرد است که تدبیر بدن را بر عهده دارد و لذا تمام حقوق انسان باید در این دو نگاه بررسی شود که یک جنبه او فرعی است و جنبۀ دیگر آن جنبۀ فطری و اصلی است، زیرا هر نوع گرایشی که در حقیقتِ انسان به عنوان یک موجود برتر در نظام هستی وجود دارد به بُعد معنوی فطری و فراطبیعی او بر میگردد؛
از این رو در بررسی ابعاد مختلف حقوقی انسان، به هر دو جنبه آن با نگاه فرعی و اصلی باید نگریست؛ و لذا در صورتی که ساحت طبیعت، اصلی و ساحت فرا طبیعت، فرع باشد و یا به هر دو، نگاه مساوی گردد واقعیّت حقوق انسان به دست نخواهد آمد؛ از این رو در تنظیم "حقوق بشر" پس از شناخت "حقیقت انسان" است که امکان تدوین حقوق بشر و انسان به دست خواهد آمد.
* نقش دین در شناخت صحیح انسان
بی شک بازگشت به گوهر و حقیقت دین که برخاسته از وحی الهی است و برخاسته از پیام شناخت و هدایت انسان از جانب خدای متعال به پیام آورانش میباشد، زمینه شناخت صحیح انسان را برای بشریت به ارمغان میآورد و باید آن آموزهها را بار دیگر و با دقت مرور کرد تا حقیقت انسان برای جامعه امروز بشری کشف، و حقوق آن مورد احترام همگان قرار گیرد.
و بسیار واضح و روشن است در شناخت انسان از طریق وحی آنچه که به دست میآید این است که انسانها از یک گوهر نورانی آفریده شده و همه دارای کرامت ذاتیاند و از موهبتهای الهی بهرهمند و در میان آنان از زن و مرد هیچ تفاوتی به غیر از ارزشهای اخلاقی و فضیلتهای برخاسته از روح و روان او نیست و لذا از نظر اسلام حقوق، انسان دارای ابعاد گوناگونی است که شناخت حریم آنها نسبت به همۀ آدمیان مهمّ است.
[1] . بقره 22.
[2] احزاب 72 .
[3] بقره 31
[4] بقره 34 .
[5] . ذاریات، 20.
[6] . فصّلت، 53.
[7] . مائده، 105.
[8] . حشر، 19.